محل تبلیغات شما



می خواهم کمی بیشتر از روزهای قبل بنویسم تا حالم خوب شود. خیلی وقت ها تقلاهای ما، برای نجات ذهنی است، در حالی که این تقلا را باید به تصویر کشید.

عادت کرده ایم بسیاری از چیزهایی که دوست شان داریم را در ذهن مرور کنیم، این حالت برای برنامه ریزی و طرح و کشف ایده خوب است، اما اگر به عادت تبدیل شود نه ایده ای می جوشد و نه ما را حرکت می دهد، تلاش کنید از عادت های ذهنی عبور کنید؛ عادت های خوب، جایی خوب است که تبدیل به رفتار شود.

تصمیم گرفتم کمی بعد از تأمل ها راه بروم، آب خنک بنوشم، نقاشی کنم با همان خودکار و کاغذی که قرار بود بنویسم.

مطمئن باشید با فکر کردن به کوهنوردی، کوهنورد نخواهید شد، اگر انگیزه کوهنوردی دارید اما امکاناتش و فرصتش را ندارید و این که می خواهید ببینید انگیزه و خیال پردازی های ذهنی تان واقعی هست یا نه، با یک کتانی ساده در کوچه های محل زندگی تان پیاده روی کنید، لااقل به  تپه های اطراف شهرتان ثابت کنید عاشق کوه هستید؛ با آرزوهای دیگر نیز این گونه رفتار کنید.

به اندازه نوشیدن یک فنجان چای و قهوه ثابت کنید خواهان آرامش هستید! این کمترین کار است برای سکوت و تفکر و دیدن دنیای بیرون؛ به نظرم تمرین خوبی است برای راه افتادن! چون مجبورید تا کافه، قهوه‌خانه یا آشپزخانه و یا دل طبیعت بروید. روزهای دیگر حرکت‌های میدانی تان را توسعه دهید تا وجودتان در یک مدار حقیقی و واقعی وسعت پیدا کند نه فقط بر مدار رؤیا و تخیل و کِز کردن کنج اتاق خواب!



تا امروز حالم خوب نبود، با دعای دوستان رو به بهبودی هستم. روز خبرنگار هست، امسال هم، همچون هر ساله چند جمله ای به احترام قلم های عاشق می نویسم و تقدیم می کنم به همه همکاران نازنیم که سال ها کنارشان خبر آموختم و من هم تلاش کردم برگ سبز قلمدانم را تقدیم طلبه های خبرنگار کنم. بعد از این که از یک رسانه حوزوی قطع همکاری کردم تازه فهمیدم: خبرنگار مهم نیست در کدام دنیا زندگی می کند، دنیای خوب یا بد! عاقبت خبرنگار، تنهایی است تنهایی.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها